بیماریهای ریشهدار جوامع رانتیر:
شکنندگی اجتماعی، اقتصادی و شهری
شکنندگی اجتماعی، اقتصادی و شهری
این پژوهش با هدف ارزیابی انتقادی تأثیرات عمیق رانتیرگرایی در جوامع وابسته به نفت، بهویژه در خاورمیانه، به بررسی ساختارهای اقتصادی رانتیر می پردازد. اقتصادهای رانتیر، که بر پایه درآمدهای حاصل از منابع طبیعی بنا شدهاند، با مشکلات ساختاری مواجه هستند که تنوع بخشی اقتصادی را مختل کرده و بیثباتی سیاسی و اجتماعی را تشدید میکنند. این پژوهش در پی آن است که پیامدهای این سیستم را بررسی کند، بهویژه اینکه چگونه تمرکز قدرت اقتصادی در یک طبقه رانتیر پویاییهای اجتماعی را مختل و امکان توسعه پایدار بلندمدت را تضعیف میکند.
در قلب رانتیرگرایی، مشکلاتی مانند ذهنیت رانتیر (ببلاوی، ۱۹۸۷) نهفته است که بهرهوری و نوآوری را محدود کرده و بهجای ترویج کارآفرینی، وابستگی را گسترش میدهد. این ذهنیت، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی را تشدید میکند، چراکه ثروت حاصل از رانت منابع در دست عدهای معدود متمرکز میشود، در حالی که اکثریت از مشارکت مؤثر اقتصادی محروم میمانند. علاوه بر این، طبقه رانتیر نفوذ سیاسی نامتناسبی دارد که باعث تضعیف حکمرانی و اولویت دادن به توزیع رانت بهجای ارائه کالاها و خدمات عمومی میشود.
پژوهش با بررسی ذهنیت رانتیر و تأثیرات آن بر نیروی کار، کارآفرینی و نوآوری، به بررسی موانع گذار از اقتصاد رانتیر به اقتصاد تولیدی میپردازد.
بهویژه، این پژوهش به بررسی عناصر فرهنگی و نهادی مورد نیاز برای شکستن چرخه وابستگی و ایجاد چشماندازی اقتصادی متنوعتر میپردازد. این امر شامل تحلیل نقش ساختارهای حکمرانی در حفظ وضعیت موجود، منافع طبقه رانتیر در حفظ مدل اقتصادی فعلی، و سازوکارهای اصلاحات سیاسی است که میتوانند ساختارهای قدرت را به چالش بکشند.
علاوه بر این، پژوهش به بررسی تأثیر رانتیرگرایی بر توسعه شهری و انسجام اجتماعی میپردازد و نشان میدهد که چگونه این مدل اقتصادی، تفرقه اجتماعی را تشدید کرده و تابآوری محیطهای شهری را تضعیف میکند. این مطالعه همچنین به استراتژیهای گذار اقتصادی مانند سرمایهگذاری در بخشهای غیرنفتی، اصلاح نظام آموزشی و توسعه سیستمهای کارآفرینی میپردازد که میتوانند به حرکت به سمت اقتصادی متنوعتر و پایدارتر کمک کنند.
هدف پژوهش، ارائه استراتژیهایی برای گذار به مدلهای اقتصادی فراگیرتر و نوآورانهتر است و بینشهایی در مورد چگونگی کاهش اثرات مضر رانتیرگرایی و حرکت به سمت آیندهای متعادلتر و متنوعتر ارائه میدهد. این پژوهش همچنین با تکیه بر آثار لوسیانی (۱۹۸۷)، که تفاوت میان دولتهای توزیعی و تولیدی را بررسی میکند، و مهدوی (۱۹۷۰)، که چالشهای اقتصادهای رانتیر را تحلیل میکند، چارچوبی گستردهتر برای درک این مسائل پیچیده فراهم میآورد.