نفت، جنگ و زوال شهری:
تأثیر درگیری‌ها و نظامی‌سازی در خاورمیانه


این پژوهش به بررسی اثرات متقابل میان نفت، جنگ و زوال شهری در خاورمیانه می‌پردازد، جایی که درگیری‌های طولانی‌مدت، گسترش تسلیحات و نظامی‌سازی فضاهای شهری به فروپاشی ساختارهای اجتماعی، سرزمینی و حکمرانی منجر شده است. وابستگی منطقه به ثروت نفتی، همراه با جنگ‌های مداوم، روند تخریب محیط‌های شهری را تسریع کرده و چالش‌های را برای شهرهایی که از پیش با بی‌ثباتی سیاسی و نابرابری‌های اقتصادی- اجتماعی مواجه بوده‌اند، را پیچیده‌تر کرده است.

بی‌ثباتی ناشی از درگیری‌های منطقه‌ای به شکل‌های مختلفی از فروپاشی شدید شهری نمایان شده است. زیرساخت‌های فیزیکی تخریب شده موجب آواره شدن جمعیت ها و فروپاشی سیستم‌های حکمرانی شهری شده است. این فروپاشی چرخه‌ای از بی‌ثباتی ایجاد کرده که نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی را عمیق‌تر، اقتصادهای غیررسمی را تقویت، و انسجام جوامع شهری را تضعیف نموده است. نظامی‌سازی سریع فضاهای شهری نیز به تشدید فروپاشی بافت شهری کمک کرده است، به‌طوری که شهرهای پررونق گذشته به میدان جنگ تبدیل شده و آسیب‌ها را نیز بیشتر کرده‌اند.

اگرچه پژوهش‌های زیادی بر پویایی‌های ژئوپلیتیکی نفت و جنگ در خاورمیانه متمرکز شده‌اند، مطالعات کمتری به بررسی تأثیر مستقیم این عوامل بر فضاها و جوامع شهری پرداخته‌اند. این پژوهش به این خلأ می‌پردازد و تأثیر درگیری‌های نفت‌محور و نظامی‌سازی را بر محیط‌های شهری منطقه بررسی می‌کند. یافته‌ها نشان می‌دهند که تلاقی ثروت نفتی و جنگ چگونه به زوال شهری منجر شده و شهرها و ساختارهای اجتماعی را به گونه‌ای بازتعریف کرده که بی‌ثباتی و فروپاشی را ادامه می‌دهد.

نتایج این پژوهش بر ضرورت بازاندیشی در سیاست‌های شهری خاورمیانه تأکید دارد و نشان می‌دهد که بازسازی منطقه نیازمند راهبردهای جامع و یکپارچه‌ای است که به دلایل ریشه‌ای زوال شهری بپردازد. حکمرانی مشارکتی، که در آن مقامات محلی، سازمان‌های اجتماعی و ذی‌نفعان منطقه‌ای با یکدیگر همکاری می‌کنند، برای بازسازی فضاهای شهری و بازگرداندن نظم امری حیاتی است. این پژوهش راهبردهایی را پیشنهاد می‌کند که تثبیت اوضاع، بازسازی زیرساخت‌ها، و تقویت انسجام اجتماعی را در اولویت قرار می‌دهند.

در پاسخ به چالش‌های ناشی از درگیری‌های نفت‌محور و نظامی‌سازی، این پژوهش پیشنهاد می‌کند که اصلاحات سیاست‌های شهری با ابتکارات سیاسی کلان‌تر تلفیق شوند. این اصلاحات باید با هدف کاهش پیامدهای مداوم نظامی‌سازی و آوارگی و در عین حال ترویج توسعه پایدار در شهرهای پس از درگیری انجام شوند. این مطالعه، با تأکید بر رویکردهای پایین‌به‌بالا، نقش کلیدی ذی‌نفعان محلی را در ایجاد تغییرات مثبت و تقویت تاب‌آوری اجتماعی برجسته می‌کند.

در نهایت، این پژوهش استدلال می‌کند که برای مقابله با چالش‌های دوگانه نفت، جنگ و زوال شهری، رویکردهای جامع و فراگیر به بازسازی شهری ضروری است. با همسو کردن تلاش‌های بازآفرینی شهری با اصلاحات سیاسی گسترده‌تر و ابتکارات صلح‌سازی، می‌توان ثبات را بازگرداند و محیط‌های شهری مقاوم‌تری در خاورمیانه ایجاد کرد.




تصاویر: 
1. ساختمان‌های آسیب‌دیده در خیابانی در منطقه محاصره‌شده حمص (عکس رویترز، 2014).  
2. ساکنان در اردوگاه یرموک، واقع در جنوب دمشق، در صف دریافت کمک غذایی از سوی سازمان ملل (عکس رویترز، 2014).  


بیماری‌های ریشه‌دار جوامع رانتیر:
شکنندگی اجتماعی، اقتصادی و شهری

این پژوهش با هدف ارزیابی انتقادی تأثیرات عمیق رانتیرگرایی در جوامع وابسته به نفت، به‌ویژه در خاورمیانه، به بررسی ساختارهای اقتصادی رانتیر می پردازد. اقتصادهای رانتیر، که بر پایه درآمدهای حاصل از منابع طبیعی بنا شده‌اند، با مشکلات ساختاری مواجه هستند که تنوع‌ بخشی اقتصادی را مختل کرده و بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی را تشدید می‌کنند. این پژوهش در پی آن است که پیامدهای این سیستم را بررسی کند، به‌ویژه اینکه چگونه تمرکز قدرت اقتصادی در یک طبقه رانتیر پویایی‌های اجتماعی را مختل و امکان توسعه پایدار بلندمدت را تضعیف می‌کند.

در قلب رانتیرگرایی، مشکلاتی مانند ذهنیت رانتیر (ببلاوی، ۱۹۸۷) نهفته است که بهره‌وری و نوآوری را محدود کرده و به‌جای ترویج کارآفرینی، وابستگی را گسترش می‌دهد. این ذهنیت، نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی را تشدید می‌کند، چراکه ثروت حاصل از رانت منابع در دست عده‌ای معدود متمرکز می‌شود، در حالی که اکثریت از مشارکت مؤثر اقتصادی محروم می‌مانند. علاوه بر این، طبقه رانتیر نفوذ سیاسی نامتناسبی دارد که باعث تضعیف حکمرانی و اولویت دادن به توزیع رانت به‌جای ارائه کالاها و خدمات عمومی می‌شود.

پژوهش با بررسی ذهنیت رانتیر و تأثیرات آن بر نیروی کار، کارآفرینی و نوآوری، به بررسی موانع گذار از اقتصاد رانتیر به اقتصاد تولیدی می‌پردازد.



 
به‌ویژه، این پژوهش به بررسی عناصر فرهنگی و نهادی مورد نیاز برای شکستن چرخه وابستگی و ایجاد چشم‌اندازی اقتصادی متنوع‌تر می‌پردازد. این امر شامل تحلیل نقش ساختارهای حکمرانی در حفظ وضعیت موجود، منافع طبقه رانتیر در حفظ مدل اقتصادی فعلی، و سازوکارهای اصلاحات سیاسی است که می‌توانند ساختارهای قدرت را به چالش بکشند.

علاوه بر این، پژوهش به بررسی تأثیر رانتیرگرایی بر توسعه شهری و انسجام اجتماعی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این مدل اقتصادی، تفرقه اجتماعی را تشدید کرده و تاب‌آوری محیط‌های شهری را تضعیف می‌کند. این مطالعه همچنین به استراتژی‌های گذار اقتصادی مانند سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیرنفتی، اصلاح نظام آموزشی و توسعه سیستم‌های کارآفرینی می‌پردازد که می‌توانند به حرکت به سمت اقتصادی متنوع‌تر و پایدارتر کمک کنند.

هدف پژوهش، ارائه استراتژی‌هایی برای گذار به مدل‌های اقتصادی فراگیرتر و نوآورانه‌تر است و بینش‌هایی در مورد چگونگی کاهش اثرات مضر رانتیرگرایی و حرکت به سمت آینده‌ای متعادل‌تر و متنوع‌تر ارائه می‌دهد. این پژوهش همچنین با تکیه بر آثار لوسیانی (۱۹۸۷)، که تفاوت میان دولت‌های توزیعی و تولیدی را بررسی می‌کند، و مهدوی (۱۹۷۰)، که چالش‌های اقتصادهای رانتیر را تحلیل می‌کند، چارچوبی گسترده‌تر برای درک این مسائل پیچیده فراهم می‌آورد.



 

  پارادوکس شهر نفت: بازخوانی “ The Persian Story (1952) “   بازبینی آبادان در عصر نفت

با ظهور آبادان به‌عنوان یک شهر برجسته نفتی، این شهر به نمادی زنده از تعامل میان رشد صنعتی، برنامه‌ریزی شهری و پویایی‌های اجتماعی تبدیل شد. تأسیس پالایشگاه نفت توسط شرکت نفت انگلیس-ایران (AIOC) نه‌تنها محرکی برای فعالیت‌های اقتصادی بود، بلکه نقطه عطفی در تکامل زیرساخت‌های ایران به شمار می‌رفت و آبادان را به الگویی برای سایر کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه تبدیل کرد. توسعه این شهر بازتابی از تغییرات ملی و جهانی گسترده‌تر بود که نشان‌دهنده ادغام روزافزون ایران در بازارهای جهانی نفت و تأثیر الگوهای صنعتی غربی بود.

تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان، آبادان را نمادی از پیشرفت صنعتی می‌دانستند که برنامه‌ریزی شهری مترقی را با نیازهای یک اقتصاد در حال رشد نفت‌محور ترکیب کرده بود. با این حال، طرح جامع شهر نابرابری‌های زمانه را به‌شدت برجسته کرد و محله‌های مسکونی کارمندان خارجی را از محله‌های شلوغ و توسعه‌نیافته کارگران محلی جدا ساخت. این جداسازی اجتماعی و اقتصادی به‌وضوح شکاف‌های عمیق طبقاتی را نشان می‌داد (کریسون، 1997: 342–46).

علاوه بر توسعه گسترده زیرساخت‌ها برای حمایت از کارایی صنعتی، شهر با چالش دوگانه‌ای مواجه بود: از یک سو، محله‌های مسکونی با معماری مدرن، فضای سبز و امکانات پیشرفته برای کارمندان بریتانیایی، و از سوی دیگر، محله‌های شلوغ کارگران ایرانی که از خدمات ناکافی رنج می‌بردند. این تضادها تنش میان منافع اقتصادی تولید نفت و نابرابری‌های اجتماعی تجربه‌شده توسط جمعیت محلی را آشکار می‌کرد (فرمانفرمائیان، 1999: 184–85).

آبادان چیزی فراتر از یک شهر صنعتی بود؛ این شهر به نمادی از هویت ملی و مدرنیزاسیون تبدیل شده بود. پالایشگاه‌های آن اقتصاد ایران را تأمین می‌کردند، اما کنترل شرکت نفت انگلیس-ایران بر شهر، وابستگی اقتصادی‌ای را نمایان می‌کرد که بسیاری از روشنفکران و مقامات ایرانی آن را تهدیدی برای حاکمیت ملی می‌دانستند.


این تنش‌ها در نهایت به اعتصابات کارگری و ناآرامی‌هایی منجر شد که به ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۹۵۱ تحت رهبری دکتر محمد مصدق انجامید. اعتراضات کارگران خواسته‌هایی چون برابری و کنترل بیشتر بر منابع ملی را مطرح می‌کرد.

با این وجود، اولویت‌های AIOC که بر بهره‌وری تولید و کنترل نیروی کار متمرکز بود، اغلب تلاش‌ها برای توسعه عادلانه را نادیده می‌گرفت. در نتیجه، آبادان به میکروکاسم مبارزات استعماری و پس از استعماری تبدیل شد و تضاد میان سلطه خارجی و آرمان‌های ملی را بازتاب داد (شیل و فیتزموریس، 2001: 3–4).

فیلمThe Persian Story (1952)، که به سفارش شرکت نفت انگلیس-ایران ساخته شده، تلاشی برای شکل دادن به روایتی بود که با منافع شرکتی هماهنگ باشد. این فیلم که هدف آن نمایش تحول آبادان به‌عنوان یک پیروزی صنعتی بود، واکنش‌های متفاوتی برانگیخت. در حالی که برای مخاطبان بین‌المللی چشم‌اندازی جذاب از مدرنیزاسیون ارائه می‌داد و پیشرفت‌های فناورانه و بهبود زیرساخت‌ها را به نمایش می‌گذاشت، اما میان کارگران ایرانی و روشنفکران محلی اغلب به دلیل نادیده گرفتن نابرابری‌های آشکار در مسکن، خدمات عمومی و شرایط کاری مورد انتقاد قرار گرفت. این روایت انتخابی، تنش‌های گسترده‌تری را میان نمایش خودساخته شرکت و واقعیت‌های نابرابری درون شهر برجسته می‌کرد.

میراث توسعه آبادان، خطرات نادیده گرفتن عدالت در فرآیندهای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری را آشکار می‌کند. بررسی پیچیدگی‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آبادان، درس‌های ارزشمندی درباره پویایی شهرهای نفتی و اهمیت محوری حکمرانی، برنامه‌ریزی و عدالت شهری در شکل‌گیری پیکربندی‌های شهری ارائه می‌دهد.



cational purposes only. All rights and credits remai
The Persian Story (Colour) (1952)
Provided by BP Archive
Release Date: 1st January 1952
Asset ID: 802326
Source: BP Archives [https://www.bpvideolibrary.com/record/403]
This video is sourced from the BP Archive and is shared here for educational purposes only. All rights and credits remain with BP
پلتفرم [بستر صفر]: آشکارسازی پویایی‌های پنهان در مطالعات شهری – 04.12.2024
جغرافیای شهری مدرن به بررسی طیف گسترده‌ای از چالش‌ها و پدیده‌های اجتماعی، اقتصادی،  فرهنگی و محیط ‌زیستی مرتبط با شهرها می‌پردازد. اما آنچه غالباً نادیده گرفته می‌شود، ارزش‌هایی است که فراتر از ساختارهای شهری، سیستم‌های اجتماعی و تعاملات اقتصادی یا فرهنگی قرار دارند. این ارزش‌ها که تحت تأثیر مرزهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل می‌گیرند، اغلب نادیده انگاشته می‌شوند و گاهی به ضد ارزش یا انکار فرهنگی تبدیل می‌شوند؛ نتیجه سیاست‌های محدودکننده و هنجارهای اجتماعی.

فقدان رویکردی پرسشگرانه در برنامه‌ریزی و مدیریت شهری – که باید بر اساس چارچوب‌های اجتماعی و ارزش‌های انسان‌محور استوار باشد – تا حد زیادی تحت تأثیر همین مرزها قرار دارد. این نادیده‌گیری منجر به بروز مسائلی حیاتی همچون نظامی‌سازی شهری، تأثیر جنگ بر شهرها، برده‌داری مدرن، خشونت و انکار جمعی، بیگانگی اجتماعی، قطبی‌شدن، تبعیض و تکه‌تکه‌شدن فرهنگی شده است. مسئله اصلی تنها نبود پاسخ به این چالش‌ها نیست، بلکه این است که چرا همچنان از پرسش و بررسی این مسائل صرف ‌نظر می‌شود؛ موضوعی که نیازمند تحلیل عمیق‌تر است.
این پژوهش تمرکز خود را از پرسش‌ها و ساختارهای شهری رایج – که اغلب بینشی نوین ارائه نمی‌دهند – به فرآیند مشاهده و درک مسائل شهری تغییر می‌دهد. در اینجا، تعامل پویای میان جامعه، شهر و برنامه‌ریزان شهری به‌عنوان نقطه آغازی حیاتی برای تقویت گفتگو و تسهیل بررسی انتقادی در نظر گرفته می‌شود.
نگاه جدید به مسائل شهری به جای تأکید بر پاسخ‌های مستقیم، هدف این است که پرسش‌هایی ایجاد شود که به روشنگری درباره دینامیک‌های پنهان شهر و تعاملات اجتماعی در آن کمک کنند. این فرآیند می‌تواند بستری برای بازاندیشی سیاست‌ها و هنجارهای موجود فراهم کند و زمینه‌ای برای کشف ارزش‌های مغفول ‌مانده و تقویت انسجام اجتماعی و فرهنگی ایجاد نماید.
پلتفرم [بستر صفر] پیشنهاد می‌کند که حل مسائل شهری باید از لایه‌های عمیق‌تر انسانی و فرهنگی آغاز شود، جایی که ارزش‌های مشترک و احساس مسئولیت اجتماعی به ابزارهایی برای مقابله با چالش‌های مدرن تبدیل می‌شوند.



E-mail     Whatsapp



LinkedIn      



Copyright © Ali Behbahani Studio 2024